(مبعث)
شکفته غنچه ی دین در دل غار
ز کوه نورآید عطر گلزار
گل افشان شد همه دشت و بیابان
شکوفه سر زده از بام و دیوار
رسیده موسم انگیزشی نو
شنود گفته های ناب دادار
شده وقت رسالت یا محمد
رسد وحی و ندا از سوی دادار
محمد در حرا مبعوث حق شد
ز سیمایش نبوت شد پدیدار
ز عید مبعث از شادی چه مستیم
صلوات بر محمد می فرستیم
حرا در انتظار انقلاب است
دگر وقت شکست دیو خواب است
پی راز و نیازهای شبانه
محمد سینه اش پر التهاب است
میان قوم جهل و کفر و الحاد
هم اینک موعد یک انتخاب است
به پایان آمده عمر جهالت
اوان پویش و وقت صواب است
ز کوه آمد ندا اقرا محمد
زمان بعثت و روز خطاب است
ز عید مبعث از شادی چه مستیم
صلوات بر محمد می فرستیم
زمان بعث فردی امین است
کسیکه در رسالت بهترین است
ندا آمد ز حق سوی محمد
همو که صاحب علم الیقین است
خطاب آمد به احمد از دل کوه
بخوان اقرأ کنون آغاز دین است
به نام خالق ارض و سماوات
به نام که رب العالمین است
ز عید مبعث از شادی چه مستیم
صلوات بر محمد می فرستیم
محمد خاتم پیغمبران شد
محمد بهترین خلق جهان شد
گرفته از خدا امر رسالت
کزو قرآن و عترت جاودان شد
محمد صاحب لطف و کرامت
که اعجازش کتاب آسمان شد
چهل از عمر ناب او گذر کرد
که مبعوث خداوند جهان شد
به جنبش پرچم اسلام احمد
به دوش مهدی صاحب زمان شد
ز عید مبعث از شادی چه مستیم
صلوات بر محمد می فرستیم
شعر از : بهروز رها