موسسه خیریه امام جواد (ع) شهرستان شوط

بیایید نیازمندان شهر و یتیمان را فراموش نکنیم

موسسه خیریه امام جواد (ع) شهرستان شوط

بیایید نیازمندان شهر و یتیمان را فراموش نکنیم

خلاصه ای از تاریخه و نحوه ی شکل گیری موسسه ی امام جواد(ع ) شهرستان شوط

بسم الله الرحمن الرحیم , عکس بسم الله الرحمن الرحیم رنگی زیبا , دانلود فونت های بسم الله الرحمن الرحیم

موسسه امام جواد (ع ) شهرستان شوط بصورت خود جوش و با همت ، تلاش و احساس مسئولیت آسیب شناسانه ی عده ای از شهروندان  مومن وخیرخواه (اعم از امام جمعه ی محترم ، روحانیون معزز  ، پزشکان گرانقدر ، فرهنگیان و بازنشستگان  بزرگوار ، و اصناف وکسبه ی خیر اندیش ) با نگاه خیر خواهانه ی رسیدگی بهتر به نیازمندان واقعی شهرستان در تاریخ1388/6/28 بصورت هیات امنایی تشکیل گردید ، بلا فاصله بعد از مشخص شدن هیات امنا ، ازبین آنان هیات مدیره موسسه امام  جواد (ع ) انتخاب شده و در تاریخ 1388/8/14باشماره ی 42 و شناسه ی ملی 10861605325 در اداره ی کل ثبت واسناد و املاک استان آذربایجانغربی  به ثبت رسیده است ، این موسسه ی خیریه از تاریخ فوق در سایه ی عنایت حضرت احدیت ، هدایای و کمک های  نقدی و غیر نقدی مردم شریف ، نجیب و خیرخواه شهرستان توانسته است بسیاری از آلام و نیازها اساسی  واحتیاجات نیازمندان و فقرای  عزیز را  التیام بخشد و  همواره نیازمند حمایت های مردم فهیم و قدر شناس شهرستان بوده و امید است این موسسه  را در پوشش دادن هرچه بهتر نیازها اساسی و ضروری  نیازمندان  یاری  و مدد نمایید.م/ح

                                                 من الله التوفیق         

                خدایا چنان کن سر آنجا کار              تو خشنود باشی و ما رستگار

                                    هیات مدیره موسسه امام جواد (ع ) شهرستان شوط

 

یتیم نوازی از نظر پیامبر گرامی اسلام (ص )


پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:

آیا دوست داری دلت نرم شود و حاجت خود دریابی؟

بر یتیم ترحم کن،وی را نوازش کن و از غذای خویش به او بخوران تا دلت نرم شود و حاجت خود بیابی.

یتیم نوازی در اسلام از مسائلی است که مورد توجه همه اولیاء و بزرگان اسلام بوده و هست. مهرورزی و یتیم نوازی در سیره پیشوایان اسلام زیاد به چشم می خورد، اسلام به این مسئله حساسیت فوق العاده ای نشان داده و آیات متعدد قرآن، روش حضرات معصومین(ع) و  سخنان و توصیه های ایشان دلایلی بر مدعای ما هستند.

کفالت و اکرام ایتام و افراد بی سرپرست همواره مورد تأکید و توجه خداوند متعال و ائمه معصومین بوده است‌. در قرآن کریم‌، این کلام گویای خداوند متعال آمده است که اکرام یتیم موجب دوستی خداوند، آسایش در دنیا و آخرت‌، بازدارند از کبر وغرور  و دوری ازمحنتهای مالی و... می شود.
براین اساس، خدمت به ایتام عهدی است که با خداوند متعال بسته می‌شود و معاهدان آن راستگویان و پرهیزکارانند و انجام این کار بهترین ‌ملاک ایمان به خداوند و قرآن شناخته شده است.

رسیدن به بلندای عزت و آسایش دنیا و آرامش عقبی در گرو گشودن آغوش خدمت و رحمت به سوی بی‌پناهان و نیازمندانی است که نگین درخشان این حلقه خدمت، کشیدن دست پر مهر و نوازش بر سر یتیمان و نشاندن لبخند امید و نشاط بر لب های آنان است.


پدر مرده را سایه بر سر فکن

غبارش بیفشان و خارش بکن

ندانی چه بودش فرومانده سخت

بود تازه بی بیخ هرگز درخت؟

چو بینی یتیمی سرافکنده پیش

مده بوسه بر روی فرزند خویش

یتیم ار بگرید که نازش خرد؟

وگر خشم گیرد که بارش برد؟

الا تا نگرید که عرش عظیم

بلرزد همی چون بگرید یتیم

برحمت بکش آبش از دیده پاک

بشفقت بیفشانش از چهره خاک

اگر سایه ای خود برفت از سرش

تو در سایه ی خویشتن پرورش

من آنگه سر تاجور داشتم

که سر بر کنار پدر داشتم

اگر بر وجودم نشستی مگس

پریشان شدی خاطر چند کس

کنون دشمنان گر برندم اسیر

نباشد کس از دوستانم نصیر

مرا باشد از درد طفلان خبر

که در طفلی از سر برفتم پدر

یکی خار پای یتیمی بکند

بخواب اندرش دید صدر خجند

همی گفت و در روضه ها می چمید

کز آن خار بر من چه گلها دمید

"سعدی"

 

احسان و نیکوکاری در قرآن کریم

احسان و نیکوکاری در قرآن کریم
Share on facebookShare on twitterShare on linkedinShare on emailShare on printShare on whatsap

نیکی به والدین

 در کتاب حیات بخش و آسمانی قرآن کریم آیات زیادی در باره نیکوکاری آمده است، به عنوان نمونه در آیه ۲ سوره مبارکه ملک آمده است: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ[ملک/ ۲] همان کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک بهتر عمل می‏ کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است.» آری! خدایی که کتاب آسمانی قرآن را مایه ی هدایت و رحمت برای نیکوکاران قرار داده، مرگ و زندگی را آفرید، تا بندگان را بیازماید که کدام یک نیکوکارترند.
 نیکوکاری در ذات پاک خداوند وجود داشته و همه نیکی ها و خیرات از آن خالق مهربان سرچشمه گرفته و نام محسن نیز یکی از اسماء حسنی و نام های نیک او است. او در کتاب حیات بخش قرآن کریم بندگان را به احسان و نیکوکاری فرمان داده و می فرماید: «وَ أَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ [بقره/ ۱۹۵] و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مى‏ دارد.»

کسانی که باید به آنها نیکی کنیم
خداوند عزیز در قرآن بعد از امر به توحید و بندگی خدا و نهی از شریک گرفتن برای او، به سلسله مراتب افرادی را که باید مورد نیکی واقع شوند، برشمرده و بندگان را به نیکی به آنها دستور داده است. ​«وَ اعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ بِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا[نساء/ ۳۶] و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و در باره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راه‏ مانده و بردگان خود [نیکى کنید] که خدا کسى را که متکبر و فخرفروش است دوست نمى‏ دارد.»  
در این آیه مواردی از سبک زندگی اسلامی بیان شده است و مراتب و درجاتی که خداوند در این آیه امر فرموده، باید مورد توجه قرارگیرد؛ خداوند در این آیه شریفه ابتدا به نیکی به والدین و سپس نیکی به خویشاوندان و ایتام  و مستمندان و در مراحل بعد، نیکی به همسایگان نزدیک و همسایه های دور و همنشینان و در راه‏ ماندگان و برده ها فرمان داده است.

نیکی به پدر و مادر 
بعد از توحید و خدا پرستی، نیکی به پدر و مادر و نیکی به اهل و نزدیکان در صدر لیست نیکوکاری قرار دارد و این اهمیت نیکی به صاحبان نعمت را به انسان گوشزد می کند که باید سپاسگزار زحمات طاقت فرسای مادر و پدر بود، مادر مهربانی که بیش از نه ماه زحمت طفل را در رحم خویش تحمل نموده و از شیره جان خویش به او غذا داده و در ایام شیرخواری و کودکی از او با تمام توجه و توان مراقبت و نگهداری کرده و همچنین پدری که با زحمت کشی برای او غذای حلال تهیه کرده، باید مورد تشکر و لطف فرزند قرار گیرند، و تشکر عملی و احسان به آنان این است که اگر نیازمند هستند، قبل از اظهار آن حاجت، فرزند آن را برطرف کند؛  دریک حدیث نورانی شخصی به نام اَبی ولّاد می‌گوید: معنای آیة «وَبِالوَالِدَینِ اِحسَاناً» را از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم، فرمود: احسان به پدر و مادر این است که رفتارت را با آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند، از تو بخواهند. «یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را برطرف کنی.»[۱]
فرزند باید والدین خود را مورد اکرام و احترام قرار دهد، امام صادق(علیه السلام) در باره شیوه برخورد و احترام فرزند نسبت به والدین فرمود: «چشمهایت را جز از روی دلسوزی و مهربانی با پدر و مادر خیره مکن و صدایت را بلندتر از صدای آنها نکن، دستهایت را بالای دستهای آنها مبر، و جلوتر از آنان راه مرو.»[۲] 
نه تنها در زمان حیات بلکه هنگامی که پدر و مادر از دنیا می روند، فرزند وظیفه دارد، برای آن دو هدیه، خیرات و صدقات فرستاده و واجباتی از قبیل نماز، روزه و حج که از آنها فوت شده برای آنان انجام دهد، تا پس از مرگ نیز از او راضی و خشنود باشند، چه بسا فرزندانی که پس از مرگ پدر و مادر، به دلیل بی توجهی و نفرستادن خیرات برای آنان، مورد عاق آنها قرار می گیرند. حضرت امام صادق(علیه السلام) در این باره فرمود: «چه چیز مانع شخص می‌شود وقتی که پدر و مادرش زنده یا مرده‌اند به آنها نیکی کند، به این صورت که به نیت آنها نماز بخواند، صدقه بدهد، حج بجا بیاورد و روزه بگیرد، زیرا اگر چنین کند ثواب آنها به پدر و مادر می‌رسد و به خود شخص هم همان قدر ثواب داده می‌شود، به علاوه خداوند متعال به واسطة کارهای نیک و نماز او خیر زیادی به او عطا می‌کند.»[۳] 
 در اینجا، این مطلب قابل ذکر است که اگر در جامعه کنونی بی احترامی هایی نسبت به والدین به چشم می خورد، مانند سپردن آنان به خانه سالمندان، یا بی احترامی زبانی فرزندان نسبت به آنها، ناشی از دوری بعضی از خانواده ها از تعالیم حیات بخش اسلام عزیز است. که با توجه و بازگشت به این دستورات می توان این آسیب ها و آفات را از صحنه جامعه زدود.

نیکی به خویشان و نزدیکان 
در این آیه خداوند، در مرتبه دوم و بعداز نیکی به والدین احسان به اهل و خویشان و نزدیکان را ذکر فرموده است. رفتار،سیره و گفتار پیامبر رحمت(صلی الله علیه واله و سلم) نیز این گونه است؛ حضرت در کلام نورانی خویش فرمودند: «خَیرُکُم خَیرُکُم لأَهلِهِ و َأَنَا خَیرُکُم لأَهلى ما أَکرَمَ النِّساءَ إلاّ کَریمٌ و َلا أَهانَهُنَّ إلاّ لَئیمٌ؛ بهترین شما کسى است که براى خانواده اش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده ام بهترم، زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى کند، مگر شخص پَست و بى مقدار.»[۴] 
چه بسا افرادی که در جامعه با چهره ی گشاده و اخلاق خوب با دوستان و همکاران برخورد می کنند، اما هنگامی که به خانه باز می گردند، با چهره عبوس و بد اخلاقی به همسر و فرزندان آزار می رسانند، نبی اکرم(صلی الله علیه واله و سلم)  که گل سر سبد عالم وجود و الگویی نیکو برای بشریت می باشد، با رهنمود های الهی خویش این نکته را به پیروان دین اسلام متذکر شده اند که «بهترین شما کسى است که براى خانواده اش بهتر باشد و من از همه شما براى خانواده ام بهترم»[۵] بنابراین پیروان حضرت باید با تأسی به ایشان سعی خود را بر این قرار دهند که ابتدا به اهل و خانواده خویش محبت نموده و با اخلاق و برخورد نیک خود، برآرامش،گرمی و استحکام کانون خانواده بیفزایند؛ چرا که این کار استحکام جامعه را در پی خواهد داشت. 
آن حضرت در کلام دیگری فرمودند: «یا على! خِدمَةُ العِیالِ کَفّارَةٌ لِلکَبائِرِ و َتُطفى غَضَبَ الرَّبِّ، وَ مُهُورُ الحُورِ العینِ، و َتَزیدُ فِى الحَسَناتِ و َالدَّرَجاتِ؛ ای على: خدمت به خانواده، کفاره گناهان کبیره و خاموش کننده خشم خداوند و مهریه حورالعین و زیاد کننده حسنات و درجات است.»[۶] 
علاوه بر رفتار و گفتار نیک، کمک نمودن به همسر در خانه از اعمال نیکی است که در روایات آمده و معصومین(علیهم السلام)، مومنین را به آن تشویق و سفارش نموده و ثواب زیادی برای آن بر شمرده اند. پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله و سلم) در روایت فوق، خدمت کردن به خانواده را موجب فرو نشاندن غضب الهی دانسته اند؛ برخی اوقات، انسان در فراز و نشیب زندگی خود، مرتکب گناهان بزرگ می شود، معصومین در رهنمودهای خویش راه پاک شدن انسان را از گناهان بزرگ به او نشان داده اند و خدمت به خانواده یکی از آن پاک کننده هایی است، که موجب از بین رفتن گناهان می شود.

نیکی به یتیمان و مستمندان ​
«در ادامه آیه بعد از حق پدر و مادر، فرموده است: «وَالْیَتَامَى»، در اینجا بـه حقوق ایتام اشـاره کرده و افراد با ایمان را  به نیکى در حق یتیمان توصیه مـى کـنـد، زیرا در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون همیشه کودکان یتیمى وجود دارنـد کـه فـرامـوش کـردن آنـها نه فقط وضع آنان را به خطرمى افکند، بلکه وضع اجتماع را نیز به خطر مى اندازد. بعد از آن حقوق مستمندان را یادآورى مى کند: «وَ الْمَسَاکِینِ» زیـرا در هـر اجتماعى افرادى معلول و از کار افتاده و مانند آن وجود دارند که فراموش کردن آنها برخلاف تمام اصول انسانى است.

نیکی در حق همسایگان 
سـپس به نیکى در حق همسایگان نزدیک توصیه مى کند: «وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَى» و بعد از آن در باره همسایگان دور سفارش نموده و می فرماید: «وَ الْجَارِ الْجُنُبِ»؛ حـق هـمـسـایـگـى در اسـلام بـه قدرى اهمیت دارد که در وصایاى معروف امیرمؤمنان (علیه السلام) مى خوانیم : «مازال(رسول اللّه) یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم: آنقدر پیامبر(صلی الله علیه واله و سلم) در باره آنها سفارش کرد، که ما فکر کردیم شاید دستور دهد همسایگان از یکدیگر ارث ببرند».[۷] 
در حدیث دیگرى از پیامبر(صلی الله علیه واله و سلم) نقل شده که در یکى از روزها سه بار فرمود: «واللّه لا یؤمن، به خدا سوگند چنین کسى ایمان ندارد،! یـکـى پـرسـیـد چه کسى؟ پیامبر(صلی الله علیه واله و سلم) فرمود: الذى لا یامن جاره بوائقه: کسى که همسایه او از مزاحمت او در امان نیست!.»[۸] 

نیکی به دوست و همنشین 
سـپس قرآن در باره کسانى که با انسان دوستى و مصاحبت دارند، توصیه مى کرده ، مى فرماید: «وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ» و به دوست و همنشین نیکى کنید. البته«صاحِبِ بِالجَنبِ» معنایى وسیعتر از دوست و رفیق دارد، به این ترتیب آیه یک دستور جامع و کلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام کسانى که با انسان ارتباط دارند، اعم از دوستان واقعى، همکاران، همفسران، مراجعان، شاگردان، مشاوران و خدمتگذاران مى باشد. 

نیکی به در راه ماندگان و بردگان
«وَابْنِ السَّبِیلِ» یعنی واماندگان، دسـتـه دیـگـرى هستند که خداوند سفارش آنها را فرموده است؛ کسانى که در سفر و بلاد غربت احتیاج پیدا مى کنند و با این که ممکن است در شهر خود افراد متمکنى باشند، در سفر به علتى وا مى مانند. 
در آخـرین مرحله توصیه به نیکى کردن نسبت به بردگان کرده و مى فرماید: «وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا» و بردگانى که مالک آنها هستید. و در حـقـیقت آیه با حق خدا شروع شده و با حقوق بردگان و هشدار به اینکه خداوند افراد متکبر و فخرفروش رادوست نمى دارد، به پایان رسید. به این ترتیب هر کس از فرمان خدا سرپیچى کند و به خاطر تکبر، از رعایت حقوق خویشاوندان، پدر و مـادر، یتیمان، مسکینان، ابن السیبیل و دوستان سر باز زند، محبوب خدا و مورد لطف او نیست و هر کس که مشمول لطف او نباشد از هرخیر و سعادتى محروم است.»[۹]

بازگشت نتیجه اعمال به خود انسان
خداوند در قرآن کریم به بندگان خاطر نشان کرده که نفع و ضرر خوبی اعمال خوب و بد شما به خودتان برمی گردد:«إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا[اسراء/ ۷] اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده ‏اید و اگر بدى کنید به خود[بد نموده ‏اید]»  باید بدانیم که اعمال خوب ما برای خدا نفعی نداشته و ذات پاکش به آنها نیاز ندارد؛ همچنین اعمال بد بندگان به او زیانی نرسانده و نتیجه هر کار خوب یا بد دامنگیر خود انسان خواهد شد؛ بنابراین خوب است که انسان به شکرانه نعمت ها و نیکی های که خداوند در حق او فرموده، او هم به مخلوقات و بندگان خدا نیکی نماید، زیرا رضایت و خشنودی پروردگار در شکر نعمت ها و احسان به بندگان او می باشد.
انجام کارهای نیک نیاز به توفیق از جانب الهی دارد که باید به وسیله دعا از درگاه الهی این توفیق را کسب نمود و خود خداوند در قرآن کریم طریقه دعا کردن را به بندگان آموخته است و ما این نوشتار را با دعایی قرآنی به پایان می بریم: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[بقره/ ۲۰۱] پروردگارا در این دنیا به ما نیکى و در آخرت[نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار»(و الحمدلله ربّ العالمین).(م/ح.دهم مرداد95)

پی نوشت:
[۱] بحارالانوار، جلد 74، صفحه 79.[۲] همان.
[۳] بحارالانوار، جلد 74  صفحه 46.
[۴] نهج الفصاحه ص472 ح 1520.
[۵] همان.
[۶] جامع احادیث الشیعه(بروجردی) ج22، ص306.
[۷] تفسیر المنار و تفسیر قرطبی از بـخـاری.  
[۸] تفسیر قرطبی جلد سوم صفحه 1754..
[۹] منتخب تفسیرنمونه، ج۱.


آثار و برکات انفاق .... ( فردی،معنوی ، اجتماعی )

آثار و برکات انفاق


انفاق در راه خدا آثار و برکات عظیمى را به دنبال دارد که هم از حیث فردى و هم از حیث اجتماعى قابل بررسى مى باشد. در ذیل به برخى از آنها اشاره مى شود:

الف. آثار فردى

آثار فردى انفاق، تنها در پاداش ها و ثواب هاى اخروى خلاصه نمى شود بلکه در همین دنیا نیز برکات چشمگیرى شامل حال انسان مى شود که در این مبحث سعى مى کنیم تا حدامکان به هر دو جنبه بپردازیم:

1. برکت و افزایش اموال

بر خلاف تصور افراد ظاهربین، انفاق نه تنها موجب کم شدن اموال انسان نمى شود، بلکه برکت و یا افزایش اموال را نیز به دنبال دارد.
قرآن کریم مى فرماید: «مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُمْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى کُلِّ سُنـبُلَة مِّاْئَةُ حَبَّة وَاللَّهُ یُضَـعِفُ لِمَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیم; «مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند همانند دانه اى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صد دانه باشد، خداوند براى هر کس که بخواهد [آن را] چند برابر مى کند و خدا گشایشگر داناست».
«یضاعفه» از ماده «ضعف» تنها به معناى دو برابر نیست، بلکه تا چندین برابر را نیز شامل مى شود که در انفاق تا هفتصد برابر و بیشتر در قرآن آمده است.[1]
با توجه به اطلاق در آیه مى توان استفاده کرد که زیاد شدن صدقات و برکت آن علاوه بر این که شامل اموال دنیا اعم از زیاد شدن رزق و روزى، اداء دین و... مى باشد افزونى پاداش ها و ثواب هاى الهى در آخرت را نیز شامل مى شود، چنان چه در روایات هر دو مورد بیان شده است:
پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: «اِستنزلوا الرِزْقَ بالصدقه;[2] به وسیله صدقه، رزق و روزى را براى خود نازل کنید».
امام صادق(ع) فرموده است: «الصَّدَقَه تَقْضِى الدّین و تخلف بالبرکة;[3] صدقه دین را ادا مى کند و برکت را براى انسان به دنبال دارد».
امام على(ع) مى فرماید:«هر گاه بى چیز شدید بوسیله صدقه با خدا تجارت کنید».[4]
همچنین پیامبر اسلام فرموده است: «خداوند صدقه شما را افزایش داده و زیاد مى کند همانطور که یکى از شما فرزند خود را رشد داده و پرورش مى دهد، تا این که روز قیامت در حالى که به بزرگى کوه احد رسیده است او را ملاقات مى کند».[5]
آن حضرت در جاى دیگر مى فرماید: صدقه بدهید، همانا صدقه مال را زیاد مى کند، پس صدقه بدهید خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد».[6]

2. دورى بلا و مرگ بد

رفع بلا، دورى از مرگ سوء و... از اثرات انفاق مى باشد که در روایات نیز به آن اشاره شده است: 
امام باقر(ع) مى فرماید: «صدقه هفتاد بلا را از انسان دور مى کند و نیز مرگ سوء را از انسان دور مى نماید چرا که صاحب صدقه هرگز با مرگ سوء از دنیا نمى رود».[7]
و در جایى دیگر آمده است: «با دست خود صدقه دادن، انسان را از مرگ سوء حفظ مى کند و هفتاد نوع از انواع بلایا را از انسان دور مى کند».[8]

3. طول عمر

همانطور که در تعالیم اسلامى آمده است، برخى عوامل بر مدت عمر انسان تأثیر مى گذارد و کاهش یا افزایش طول عمر انسان را به همراه دارد «صدقه دادن» از عواملى است که طبق بیان صریح روایات، موجب افزایش طول عمر مى شود:
پیامبر اکرم(ص) مى فرماید: « صدقه و صله ى رحم شهرها را آباد مى کند و بر عمرها مى افزاید».[9]

4. شفاى مریض

از دیگر آثار مهم، صدقه و انفاق، شفاى مریض مى باشد که نقش اساسى و مهمى دارد و اثر آن بارها به تجربه رسیده است، حدیثى که به این مسأله تصریح مى کند از پیامبر اکرم(ص)، امام صادق(ع)، امام کاظم (ع) و امیرمؤمنان(ع): نقل شده است:
«داووا مَرَضاتِکم بِالِصَّدَقة;[10] بیماران خود را به وسیله صدقه درمان کنید». و در حدیث دیگرى مى خوانیم که مستحب است مریض با دست خود صدقه بدهد.[11]

5. دورکننده فقر

از امام باقر(ع) نقل شده است: «نیکى و صدقه فقر را دور مى کند...».[12]

آثار معنوى انفاق

از نظر قرآن کریم انفاق در راه خدا، تجارتى پرسود و معامله اى ارزشمند است[13] که موجب جلب پاداش هاى عظیم[14] و رسیدن به بهشت الهى شده، انسان را از هول و هراس قیامت ایمن نموده[15] و موجب نجات از عذاب دردناک الهى مى شود.[16]
علاوه بر این، آثار معنوى زیادى بر انفاق مترتب مى شود که دقت در آن ها، موجب ترغیب و تحریک هرچه بیشتر انسان به سوى این عمل خدا پسندانه مى گردد; در این مبحث برخى از این آثار و برکات معنوى مورد بررسى قرار مى گیرد:

1. تزکیه و طهارت انسان

«خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم;[17] از اموال آنها صدقه اى بگیر تا به واسطه ى آن پاک و پاکیزه شان سازى و برایشان دعا کن زیرا دعاى تو براى انان آرامشى است».
در مورد شأن نزول آیه شریفه آمده است: در میان کسانى که از رفتن به تبوک خوددارى کردند، 3 نفر بودند که بدون هیچ گونه شک و تردیدى همراه رسول خدا نرفتند، این سه نفر وقتى آیات عتاب و تهدید را راجع به منافقان شنیدند، یقین کردند که جهنمى شده اند، خود را به ستون هاى مسجد بستند و در همین حال بودند تا حضرت مراجعت فرمود و از احوال آن ها جویا شد; به ایشان گفته شد، آن ها توبه کرده و قسم خورده اند که تا وقتى شما به دست مبارک خود بازشان نکنید; آزاد نگردند. حضرت فرمود: من نیز قسم مى خورم تا زمانى که دستورى نرسد بازشان نکنم، بعد از 50 روز آیه «عَسَى اللَّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِم»[18] نازل گشت و رسول خدا(ص) بر خاست و نزد آن ها رفته، آزادشان فرمود، این سه نفر اموال خود را نزد رسول خدا(ص) آورده گفتند: این اموال را به کفاره ى تخلفى که کرده ایم، صدقه بده، حضرت فرمودند: دستورى براى گرفتن اموال ندارم، تا این که آیات مورد بحث نازل گشت و حضرت اموال آن ها را در مصالح عمومى مصرف فرمود.[19]
رفع رذیله «شح نفس» یکى از مصادیق تزکیه و طهارت جان انسان مى باشد که به طور خاص در آیات قرآن به آن اشاره و ما نیز به بررسى آن مى پردازیم: 
از آن جایى که حرص و طمع و بخل از مهم ترین شعبه هاى حب دنیا بوده و هر یک از آن ها خود منشاء رذایل فراوان دیگرى مى گردد، مبارزه با این بیمارى روحى نقش اساسى را در فرهنگ اسلامى داراست. 
عنصر »انفاق« نقش به سزایى براى تحفظ و درمان این رذایل اخلاقى دارا مى باشد و به تعبیر قرآن کریم، عاملى براى جلوگیرى از شح نفس مى باشد:
در سوره ى حشر آیه 9 نیز این اثر بیان شده است: «وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَکَ هُمُ الْمُفْلِحُون» که در شأن نزول آیه گفته اند: آیه در مورد انصار نازل شده که هر چند خود شدیداً نیاز داشتند، اموال خود را به مهاجران مى دادند و حتى چشم داشتى به غنائمى که به مهاجران داده مى شد نداشتند و آن ها را بر خود مقدم مى کنند و برخى مى گویند در مورد جنگجویان احد نازل شده که 7 نفر از آن ها سخت تشنه و مجروح بودند، فردى به مقدار نوشیدن یک نفر آب آورد و سراغ هر یک رفت او را به دیگرى حواله داد و بر خود مقدم شمرد، سرانجام همگى تشنه جان سپردند; خداوند در این آیه ایثارگرى آنها را ستود، در حال عمومیت مفهوم آیه قابل تطبیق بر موارد مشابه است.[20]
«فَاتَّقُواْ اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُواْ وَ أَطِیعُواْ وَ أَنفِقُواْ خَیْرًا لاَِّنفُسِکُمْ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون; و تا آن جا که در توان دارید تقواى الهى را پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت کنید و انفاق نمایید که براى شما بهتر است; و آن ها را که از بخل و حرصه خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند».
«شح»; بخل همراه با حرص را گویند و لذا شدیدتر از بخل مى باشد، در روایتى از امام صادق(ع) آمده است: «بخیل کسى است که در مورد آنچه دارد بخل مىورزد ولى شحیح هم نسبت به آن چه در دست مردم است بخل مىورزد و هم آنچه خود در اختیار دارد تا آن جا که هر چه را در دست مردم مى بیند آرزو مى کند آن را به چنگ آورد، از طریق حلال باشد یا حرام و هرگز به آن چه به او داده قانع نیست».[21]
«یوق» از ماده «وقایه» به معناى حفظ شىء است از آن چه اذیت و ضرر مى رساند[22] و در این جا هر چند به صورت مجهول آمده است، اما پیداست که فاعل آن خداست; یعنى هر کس با انفاق در راه خدا اوامر الهى را اطاعت کند خداوند او را از این صفت مذموم که سبب هلاکت انسان است نجات مى دهد. 
در حدیثى از امام صادق(ع) مى خوانیم: حضرت از شب تا صبح طواف خانه خدا را به جا مى آورد و پیوسته مى فرمود: «خداوندا! مرا از حرص و بخل نگهدار» یکى از یارانش عرض کرد: فدایت شوم! امشب غیر از این دعا دعاى دیگرى از شما نشنیدم; فرمود: چه چیز از بخل و حرص نفس مهم تر است. در حالى که خداوند مى فرماید: «وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون»[23]
از این آیه استفاده مى شود که انفاق، عاملى است براى تحفظ انسان از رذیله شح نفس، که اگر انسان همواره و به طور منظم اهتمام به صدقات داشته باشد، سعادت و فلاح را در پرتو نجات از این رذیله براى خود تضمین کرده است. 
در روایت نیز به «رفع شح نفس» توسط صدقه که مصداقى از انفاقات مى باشد اشاره شده است:
امام على(ع) مى فرماید: «بر تو باد صدقه دادن تا از پستى شح نفس رهایى یابى».[24]

2. مغفرت و تکفیر گناهان

انفاق هم عاملى براى مغفرت و تکفیر گناهان مى باشد و هم عاملى براى قبولى توبه است و آیات مختلفى در قرآن به آن تصریح یا تلویح کرده است از جمله: «أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ یأْخُذُ الصَّدَقَـتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم;[25] آیا نمى دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش مى پذیرد و صدقات را مى گیرد و خدا توبه پذیر مهربان است». 
که اشاره به نقش «صدقه) در پذیرش توبه دارد و آیاتى که به مغفرت و تکفیر گناه توسط انفاق تصریح مى کند: «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَـعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیم;[26] اگر به خدا وامى نیکو دهید، آن را براى شما دو چندان مى گرداند و بر شما مى بخشاید، خداست که سپاس پذیر و بردبار است».
و در جاى دیگر مى فرماید:
«وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَـقَ بَنِى إِسْرَ ءِیلَ... لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَوةَ وَءَاتَیْتُمُ الزَّکَوةَ وَءَامَنتُم بِرُسُلِى وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لاَُّکَفِّرَنَّ عَنکُمْ سَیِّـَاتِکُمْ وَلاَُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّـت تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الاَْنْهَـرُ ...;[27] و خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت... اگر نماز به پا دارید و زکات را بپردازید و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاد کنید و به خدا وامى نیکو دهید [در راه او به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را مى پوشانم و شما را به در باغ هایى از بهشت که نهرها از زیر درختانش جارى است، وارد مى کنم...».

3. آرامش روحى و روانى

از جمله آثار اعمال نیکو به طور عام و انفاق به طور خاص، رسیدن به آرامش روحى و روانى است که شامل فرد مى شود. در مورد نقش انفاق در ایجاد آرامش مى توان به آیه زیر استشهاد نمود: «الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَ لَهُم بِالَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُون;[28] کسانى که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق مى کنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان خواهد بود و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى شوند». 
«حزن» به معناى اندوه و غصه و «خوف» به معناى ترس مى باشد،[29] و تفاوت آن ها در این است که «خوف» نگرانى از آینده است و «حزن» ناراحتى از چیزیست که واقع شده و گذشته است.[30]
در روایات بیان شده که آیه در شأن على بن ابى طالب(ع) نازل شده که آن حضرت چهار درهم پول داشت، یکى را در شب، یکى را در روز، سومى را پنهانى و چهارمى را علنى صدقه داد و این آیه در مدح و ستایش آن جناب نازل گشت و حضرت را به قبول صداقاتش بشارت داد.[31]
در هر حال مفهوم آیه کلى است و بشارتى است براى کسانى که از روى صدق و خلوص نیت، در راه خدا انفاق مى کنند.

4. وسیله تقرب به خدا

«تقرب به سوى خدا امرى حقیقى و خداگونه شدن است که انفاقات مالى نقش مهمى در این مسیر دارد. قرآن کریم مى فرماید: «وَ مِنَ الاَْعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَـت عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوَ تِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِى رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیم;[32] گروهى از عرب هاى بادیه نشین، به خدا و رستاخیز ایمان دارند و انفاق خویش و دعاهاى رسول خدا را مایه تقرب به خدا مى دانند، آگاه باشید این ها، مایه تقرب آن هاست، به زودى خداوند آن ها را در رحمت خود وارد خواهد ساخت و به یقین خدا آمرزنده و مهربان است».
«قرب» به معناى نزدیکى مى باشد و اقسامى از جمله قرب زمانى، مکانى، نسبى، مقام و منزلت و مرتب رعایتى را شامل مى شود.[33]
در آیه شریفه مراد از «تقرب به سوى خدا» قرب مقام و منزلتى مى باشد که همان وصول الى الله است. «به این معنا که انسان بوسیله انفاق در راه خداوند، به خداوند نزدیک شده و ثواب و رضاى الهى را طلب مى کند.[34]
زمانى که انسان از اموال مادى خود دل بر مى کند و با تقدیم آنها با ساحت ربوبى، زمینه خلوص جان و تصفیه درون از علائق دنیوى را فراهم مى سازد، در نتیجه ى آن موجبات تقرب الى الله، را براى خود فراهم ساخته که پاداشى بس بزرگ است.

5. مایه جلب رحمت الهى

از جمله عوامل ریزش الطاف الهى «انفاق در راه خدا» مى باشد که آیات مختلفى نیز در قرآن کریم به این مسأله تصریح کرده است از جمله:[35]
«...وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَالَّذِینَ هُم بِـَایَـتِنَا یُؤْمِنُون;[36] ... و رحمتم همه چیز را فرا گرفته و آن را براى آن ها که تقوا پیشه کنند و زکات بپردازند و آنها که به آیات ما ایمان بیاورند مقرر خواهم داشت».
در این آیه گرچه ریزش رحمت خاص را مترتب بر عنوان تقوى نموده که عنوان جامع، در اعمال نیک است ولى اختصاص ذکر عنصر «زکوة» و انتخاب آن از میان تمامى اعمال نیک، دلیلى بر غایت ویژه بر انفاق، در جلب رحمت الهى مى باشد. 
«رحمت» در مورد خداوند به معناى عطا و احسان است[37] و به دو گونه مى باشد:
1. رحمت عام که شامل تمام موجودات مى باشد. 
2. رحمت خاص که شامل اهل ایمان است و در دنیا و آخرت فقط نصیب مؤمنان مى شود و دیگران از آن بهره اى ندارند. رحمت خاص الهى حقى است از بهشت الهى مى باشد، چرا که رحمت الهى با ابقاء خداوند باقى است و تمام شدنى نیست در حالى که بهشت تا زمانى باقى است که خداوند بخواهد.[38]

آثار و برکات اجتماعى انفاق

آثار اجتماعى انفاق و فوائدى که از انفاق عائد کل جامعه مى شود بسیار وسیع است و در یک نگاه کلى مى توان تمامى آن ها را در دو عنوان «عدالت اقتصادى» و «اصلاح اجتماع» خلاصه نمود:

1. عدالت اقتصادى و برطرف شدن خلأهاى اقتصادى در جامعه

از اهداف عالیه تعالیم اسلام در نظام اقتصادى، اصل عدم تمرکز ثروت و رفع اختلاف هاى فاحش و غیر عادلانه در نظام اقتصادى مى باشد که در قرآن هم مورد تأکید قرار گرفته است، به طورى که طبق آیه شریفه «...کَىْ لاَ یَکُونَ دُولَةَ بَیْنَ الاَْغْنِیَآءِ مِنکُم»[39] توزیع ثروت هاى عمومى به منظور جلوگیرى از تمرکز ثروت و در نتیجه ایجاد توازن اقتصادى از اهداف مهم اقتصاد اسلامى مى باشد.[40]
یکى از آثار انفاق این است که مى تواند جریان پول را از طبقات ثروتمند به سوى طبقات کم درآمد سوق داد، و در جهت رفع «فقر» نقش فعال داشته باشد; این در حالى است که از سوى دیگر همواره بر کار و کوشش براى استقلال اقتصادى توصیه و تأکید و از اظهار احتیاج و فقر نهى شده است[41] و استغناء و بى نیازى از مردم مورد تحسین اسلام مى باشد[42] لذا با این جامع نگرى دستورات اسلام در زمینه اقتصادى، هم کمبودها و خلأها جبران گشته و هم از سستى و تنبلى و بار خویش را گردن دیگران افکندن، جلوگیرى به عمل آمده است.

2. اصلاح اجتماع

از آن جایى که یکى از عوامل انحراف و سقوط اخلاقى در هر اجتماع «فقر» مى باشد و بسیارى از جرائم و بزهکارى ریشه در نیاز شدید مالى دارد، لذا تعالیم اسلام درصدد است که قبل از وقوع جرم، واقعه را علاج نماید. 
تعالیم اسلام مى خواهد انسانى بسازد که به هم نوع خود توجه داشته باشد و خود را در برابر برادران دینى در جامعه مسؤول بداند و در رفع حوائج و نیازمندى هاى آن ها تلاش نماید تا علل انحراف هاى اخلاقى در ریشه خشکانده شود و جامعه از ورطه هلاکت و تباهى مصون و محفوظ بماند چرا که جامعه انسانى به منزله تن واحدى است که داراى اعضاى مختلفى مى باشد که در غرض و مقصد زندگانى متحد مى باشند، وقتى یکى از اعضا نعمتى را از دست مى دهد مثلا فاقد صحت و سلامتى مى شود و در عمل خود کند مى گردد، تمام اعضاى بدن در عملکرد خود سست مى شوند; همینطور اگر یک فرد در جامعه دچار فقر و احتیاج شد تبعات فقر او دامنگیر همه جامعه شده و سبب هلاکت همه اجتماع مى شود، بنابر یک تفسیر، آیه 195 بقره نیز ناظر به همین مسأله مى باشد: «وَأَنفِقُواْ فِى سَبِیلِ اللَّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَأَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین; در راه خدا انفاق کنید; (و با ترک انفاق) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکى کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد». 
بنابراین در جامعه اى که روح کمک و تعاون بر آن حاکم باشد، و طبق تعالیم اسلام، مردم فقرا را در اموال خود شریک دانسته و حقى براى آن ها قائل باشند.[43] علاوه بر کاهش چشمگیر انحرافاتى مثل سرقت، قتل، جنایت و... بسیارى دیگر از درگیرى هاى اجتماعى و مشکلات خانوادگى که در مسائل مالى ریشه دارد، برطرف مى شود و با اجراى این دستور اسلامى که در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته، فرد نقش به سزایى در اصلاح جامعه و حرکت جامعه به سوى سازندگى، رشد، پیدا مى کند و در نهایت آرامش و امنیتى که در جامعه ایجاد مى شود شامل حال خود او نیز مى گردد.م/ح

آیات نورانی قرآن در مورد نیکو کاری و انفاق

آیه هایی نورانی از کلام خدا در مورد نیکوکاری* یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ...ای اهل ایمان، انفاق کنید از بهترین چیزهایی که اندوخته اید...(سوره مبارکه بقره - آیه شریفه 267)

*... وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلأنفُسِکُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ... ... و آنچه از داراییتان انفاق کنید، به سود خودتان است و جز براى طلب خشنودى خدا انفاق مکنید...(سوره مبارکه بقره - آیه شریفه 272)

*... وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا. ... و نیکی هاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است. (سوره مبارکه کهف - آیه شریفه 46)

*لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ... شما هرگز به مقام نیکوکاری نخواهید رسید، مگر آن که از آنچه دوست دارید انفاق کنید....(سوره مبارکه آل عمران - آیه شریفه 92)

* مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا...هر کس کار نیکویی انجام دهد، پس ده برابر آن (به عنوان پاداش) برای اوست....(سوره مبارکه انعام - آیه شریفه 160)

*...فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ... ...در کارهای خیر از همدیگر سبقت بگیرید...(سوره مبارکه مائده - آیه شریفه 48)

* ...تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى......در (کارهای) نیک و تقوا با یکدیگر همکاری کنید...(سوره مبارکه مائده - آیه شریفه 2)

* ...إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.قطعا خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.(سوره مبارکه مائده - آیه شریفه 13)

,,,,,,,,,,,,,,,م/ح