در کتاب حیات بخش و آسمانی قرآن کریم آیات زیادی در باره نیکوکاری آمده است، به عنوان نمونه در آیه ۲ سوره مبارکه ملک آمده است: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ[ملک/ ۲] همان کسی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک بهتر عمل می کنید و او شکست ناپذیر و بخشنده است.» آری! خدایی که کتاب آسمانی قرآن را مایه ی هدایت و رحمت برای نیکوکاران قرار داده، مرگ و زندگی را آفرید، تا بندگان را بیازماید که کدام یک نیکوکارترند.
نیکوکاری در ذات پاک خداوند وجود داشته و همه نیکی ها و خیرات از آن خالق مهربان سرچشمه گرفته و نام محسن نیز یکی از اسماء حسنی و نام های نیک او است. او در کتاب حیات بخش قرآن کریم بندگان را به احسان و نیکوکاری فرمان داده و می فرماید: «وَ أَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ [بقره/ ۱۹۵] و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مى دارد.»
کسانی که باید به آنها نیکی کنیم
خداوند عزیز در قرآن بعد از امر به توحید و بندگی خدا و نهی از شریک گرفتن برای او، به سلسله مراتب افرادی را که باید مورد نیکی واقع شوند، برشمرده و بندگان را به نیکی به آنها دستور داده است. «وَ اعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَ بِذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا[نساء/ ۳۶] و خدا را بپرستید و چیزى را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و در باره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راه مانده و بردگان خود [نیکى کنید] که خدا کسى را که متکبر و فخرفروش است دوست نمى دارد.»
در این آیه مواردی از سبک زندگی اسلامی بیان شده است و مراتب و درجاتی که خداوند در این آیه امر فرموده، باید مورد توجه قرارگیرد؛ خداوند در این آیه شریفه ابتدا به نیکی به والدین و سپس نیکی به خویشاوندان و ایتام و مستمندان و در مراحل بعد، نیکی به همسایگان نزدیک و همسایه های دور و همنشینان و در راه ماندگان و برده ها فرمان داده است.
نیکی به پدر و مادر
بعد از توحید و خدا پرستی، نیکی به پدر و مادر و نیکی به اهل و نزدیکان در صدر لیست نیکوکاری قرار دارد و این اهمیت نیکی به صاحبان نعمت را به انسان گوشزد می کند که باید سپاسگزار زحمات طاقت فرسای مادر و پدر بود، مادر مهربانی که بیش از نه ماه زحمت طفل را در رحم خویش تحمل نموده و از شیره جان خویش به او غذا داده و در ایام شیرخواری و کودکی از او با تمام توجه و توان مراقبت و نگهداری کرده و همچنین پدری که با زحمت کشی برای او غذای حلال تهیه کرده، باید مورد تشکر و لطف فرزند قرار گیرند، و تشکر عملی و احسان به آنان این است که اگر نیازمند هستند، قبل از اظهار آن حاجت، فرزند آن را برطرف کند؛ دریک حدیث نورانی شخصی به نام اَبی ولّاد میگوید: معنای آیة «وَبِالوَالِدَینِ اِحسَاناً» را از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم، فرمود: احسان به پدر و مادر این است که رفتارت را با آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند، از تو بخواهند. «یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را برطرف کنی.»[۱]
فرزند باید والدین خود را مورد اکرام و احترام قرار دهد، امام صادق(علیه السلام) در باره شیوه برخورد و احترام فرزند نسبت به والدین فرمود: «چشمهایت را جز از روی دلسوزی و مهربانی با پدر و مادر خیره مکن و صدایت را بلندتر از صدای آنها نکن، دستهایت را بالای دستهای آنها مبر، و جلوتر از آنان راه مرو.»[۲]
نه تنها در زمان حیات بلکه هنگامی که پدر و مادر از دنیا می روند، فرزند وظیفه دارد، برای آن دو هدیه، خیرات و صدقات فرستاده و واجباتی از قبیل نماز، روزه و حج که از آنها فوت شده برای آنان انجام دهد، تا پس از مرگ نیز از او راضی و خشنود باشند، چه بسا فرزندانی که پس از مرگ پدر و مادر، به دلیل بی توجهی و نفرستادن خیرات برای آنان، مورد عاق آنها قرار می گیرند. حضرت امام صادق(علیه السلام) در این باره فرمود: «چه چیز مانع شخص میشود وقتی که پدر و مادرش زنده یا مردهاند به آنها نیکی کند، به این صورت که به نیت آنها نماز بخواند، صدقه بدهد، حج بجا بیاورد و روزه بگیرد، زیرا اگر چنین کند ثواب آنها به پدر و مادر میرسد و به خود شخص هم همان قدر ثواب داده میشود، به علاوه خداوند متعال به واسطة کارهای نیک و نماز او خیر زیادی به او عطا میکند.»[۳]
در اینجا، این مطلب قابل ذکر است که اگر در جامعه کنونی بی احترامی هایی نسبت به والدین به چشم می خورد، مانند سپردن آنان به خانه سالمندان، یا بی احترامی زبانی فرزندان نسبت به آنها، ناشی از دوری بعضی از خانواده ها از تعالیم حیات بخش اسلام عزیز است. که با توجه و بازگشت به این دستورات می توان این آسیب ها و آفات را از صحنه جامعه زدود.
نیکی به خویشان و نزدیکان
در این آیه خداوند، در مرتبه دوم و بعداز نیکی به والدین احسان به اهل و خویشان و نزدیکان را ذکر فرموده است. رفتار،سیره و گفتار پیامبر رحمت(صلی الله علیه واله و سلم) نیز این گونه است؛ حضرت در کلام نورانی خویش فرمودند: «خَیرُکُم خَیرُکُم لأَهلِهِ و َأَنَا خَیرُکُم لأَهلى ما أَکرَمَ النِّساءَ إلاّ کَریمٌ و َلا أَهانَهُنَّ إلاّ لَئیمٌ؛ بهترین شما کسى است که براى خانواده اش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده ام بهترم، زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى کند، مگر شخص پَست و بى مقدار.»[۴]
چه بسا افرادی که در جامعه با چهره ی گشاده و اخلاق خوب با دوستان و همکاران برخورد می کنند، اما هنگامی که به خانه باز می گردند، با چهره عبوس و بد اخلاقی به همسر و فرزندان آزار می رسانند، نبی اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) که گل سر سبد عالم وجود و الگویی نیکو برای بشریت می باشد، با رهنمود های الهی خویش این نکته را به پیروان دین اسلام متذکر شده اند که «بهترین شما کسى است که براى خانواده اش بهتر باشد و من از همه شما براى خانواده ام بهترم»[۵] بنابراین پیروان حضرت باید با تأسی به ایشان سعی خود را بر این قرار دهند که ابتدا به اهل و خانواده خویش محبت نموده و با اخلاق و برخورد نیک خود، برآرامش،گرمی و استحکام کانون خانواده بیفزایند؛ چرا که این کار استحکام جامعه را در پی خواهد داشت.
آن حضرت در کلام دیگری فرمودند: «یا على! خِدمَةُ العِیالِ کَفّارَةٌ لِلکَبائِرِ و َتُطفى غَضَبَ الرَّبِّ، وَ مُهُورُ الحُورِ العینِ، و َتَزیدُ فِى الحَسَناتِ و َالدَّرَجاتِ؛ ای على: خدمت به خانواده، کفاره گناهان کبیره و خاموش کننده خشم خداوند و مهریه حورالعین و زیاد کننده حسنات و درجات است.»[۶]
علاوه بر رفتار و گفتار نیک، کمک نمودن به همسر در خانه از اعمال نیکی است که در روایات آمده و معصومین(علیهم السلام)، مومنین را به آن تشویق و سفارش نموده و ثواب زیادی برای آن بر شمرده اند. پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله و سلم) در روایت فوق، خدمت کردن به خانواده را موجب فرو نشاندن غضب الهی دانسته اند؛ برخی اوقات، انسان در فراز و نشیب زندگی خود، مرتکب گناهان بزرگ می شود، معصومین در رهنمودهای خویش راه پاک شدن انسان را از گناهان بزرگ به او نشان داده اند و خدمت به خانواده یکی از آن پاک کننده هایی است، که موجب از بین رفتن گناهان می شود.
نیکی به یتیمان و مستمندان
«در ادامه آیه بعد از حق پدر و مادر، فرموده است: «وَالْیَتَامَى»، در اینجا بـه حقوق ایتام اشـاره کرده و افراد با ایمان را به نیکى در حق یتیمان توصیه مـى کـنـد، زیرا در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون همیشه کودکان یتیمى وجود دارنـد کـه فـرامـوش کـردن آنـها نه فقط وضع آنان را به خطرمى افکند، بلکه وضع اجتماع را نیز به خطر مى اندازد. بعد از آن حقوق مستمندان را یادآورى مى کند: «وَ الْمَسَاکِینِ» زیـرا در هـر اجتماعى افرادى معلول و از کار افتاده و مانند آن وجود دارند که فراموش کردن آنها برخلاف تمام اصول انسانى است.
نیکی در حق همسایگان
سـپس به نیکى در حق همسایگان نزدیک توصیه مى کند: «وَ الْجَارِ ذِی الْقُرْبَى» و بعد از آن در باره همسایگان دور سفارش نموده و می فرماید: «وَ الْجَارِ الْجُنُبِ»؛ حـق هـمـسـایـگـى در اسـلام بـه قدرى اهمیت دارد که در وصایاى معروف امیرمؤمنان (علیه السلام) مى خوانیم : «مازال(رسول اللّه) یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم: آنقدر پیامبر(صلی الله علیه واله و سلم) در باره آنها سفارش کرد، که ما فکر کردیم شاید دستور دهد همسایگان از یکدیگر ارث ببرند».[۷]
در حدیث دیگرى از پیامبر(صلی الله علیه واله و سلم) نقل شده که در یکى از روزها سه بار فرمود: «واللّه لا یؤمن، به خدا سوگند چنین کسى ایمان ندارد،! یـکـى پـرسـیـد چه کسى؟ پیامبر(صلی الله علیه واله و سلم) فرمود: الذى لا یامن جاره بوائقه: کسى که همسایه او از مزاحمت او در امان نیست!.»[۸]
نیکی به دوست و همنشین
سـپس قرآن در باره کسانى که با انسان دوستى و مصاحبت دارند، توصیه مى کرده ، مى فرماید: «وَ الصَّاحِبِ بِالجَنبِ» و به دوست و همنشین نیکى کنید. البته«صاحِبِ بِالجَنبِ» معنایى وسیعتر از دوست و رفیق دارد، به این ترتیب آیه یک دستور جامع و کلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام کسانى که با انسان ارتباط دارند، اعم از دوستان واقعى، همکاران، همفسران، مراجعان، شاگردان، مشاوران و خدمتگذاران مى باشد.
نیکی به در راه ماندگان و بردگان
«وَابْنِ السَّبِیلِ» یعنی واماندگان، دسـتـه دیـگـرى هستند که خداوند سفارش آنها را فرموده است؛ کسانى که در سفر و بلاد غربت احتیاج پیدا مى کنند و با این که ممکن است در شهر خود افراد متمکنى باشند، در سفر به علتى وا مى مانند.
در آخـرین مرحله توصیه به نیکى کردن نسبت به بردگان کرده و مى فرماید: «وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا» و بردگانى که مالک آنها هستید. و در حـقـیقت آیه با حق خدا شروع شده و با حقوق بردگان و هشدار به اینکه خداوند افراد متکبر و فخرفروش رادوست نمى دارد، به پایان رسید. به این ترتیب هر کس از فرمان خدا سرپیچى کند و به خاطر تکبر، از رعایت حقوق خویشاوندان، پدر و مـادر، یتیمان، مسکینان، ابن السیبیل و دوستان سر باز زند، محبوب خدا و مورد لطف او نیست و هر کس که مشمول لطف او نباشد از هرخیر و سعادتى محروم است.»[۹]
بازگشت نتیجه اعمال به خود انسان
خداوند در قرآن کریم به بندگان خاطر نشان کرده که نفع و ضرر خوبی اعمال خوب و بد شما به خودتان برمی گردد:«إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا[اسراء/ ۷] اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده اید و اگر بدى کنید به خود[بد نموده اید]» باید بدانیم که اعمال خوب ما برای خدا نفعی نداشته و ذات پاکش به آنها نیاز ندارد؛ همچنین اعمال بد بندگان به او زیانی نرسانده و نتیجه هر کار خوب یا بد دامنگیر خود انسان خواهد شد؛ بنابراین خوب است که انسان به شکرانه نعمت ها و نیکی های که خداوند در حق او فرموده، او هم به مخلوقات و بندگان خدا نیکی نماید، زیرا رضایت و خشنودی پروردگار در شکر نعمت ها و احسان به بندگان او می باشد.
انجام کارهای نیک نیاز به توفیق از جانب الهی دارد که باید به وسیله دعا از درگاه الهی این توفیق را کسب نمود و خود خداوند در قرآن کریم طریقه دعا کردن را به بندگان آموخته است و ما این نوشتار را با دعایی قرآنی به پایان می بریم: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[بقره/ ۲۰۱] پروردگارا در این دنیا به ما نیکى و در آخرت[نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار»(و الحمدلله ربّ العالمین).(م/ح.دهم مرداد95)
پی نوشت:
[۱] بحارالانوار، جلد 74، صفحه 79.[۲] همان.
[۳] بحارالانوار، جلد 74 صفحه 46.
[۴] نهج الفصاحه ص472 ح 1520.
[۵] همان.
[۶] جامع احادیث الشیعه(بروجردی) ج22، ص306.
[۷] تفسیر المنار و تفسیر قرطبی از بـخـاری.
[۸] تفسیر قرطبی جلد سوم صفحه 1754..
[۹] منتخب تفسیرنمونه، ج۱.